سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 عرش - حیات طیبه

روی ماه و لای ستاره ها

سه شنبه 87 اسفند 13 ساعت 4:14 عصر

یک نفر دنبال خدا می گشت، شنیده بود که خدا آن بالاست و عمری دیده بود که دست ها رو به آسمان قد می کشد. پس هر شب از پله های آسمان بالا می رفت، ابرها را کنار می زد، چادر شب آسمان را می تکاند، ماه را بو می کرد وستاره ها را زیرورو.

او می گفت:« خدا حتما یک جایی همین جاهاست.» و دنبال تخت بزرگی می گشت به نام عرش؛ که کسی بر آن تکیه زده باشد. او همه آسمان را گشت اما نه تختی بود نه کسی. نه رد پایی روی ماه بود و نه نشانه ای لای ستاره ها...ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : فاطمه نوید

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :