سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 زینب سعیدی - حیات طیبه

ولادت امام حسن عسکری(علیه السلام)

شنبه 88 فروردین 15 ساعت 5:15 عصر

 قالَ الإمامُ أبُو مُحَمَّد الْحَسَنِ الْعَسْکَرى (علیه السلام)) : خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَىْءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ .
حضرت امام حسن عسکری( علیه السلام) فرمود:
دو خصلت و حالتى که والاتر از آن دو چیز نمى باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان. (تحف العقول: ص 489، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 374، ح 26.)

یازدهمین پیشوای شیعیان جهان امام حسن عسکری (ع) در روز هشتم ربیع الثانی  سال 232 هجری یعنی نزدیک به دو قرن و نیم پس از هجرت جدش رسول الله به مدینه در این شهر مقدس پا به عرصه ی حیات گذاشتند، در حالی که عباسیان به اسم اسلام بر مسلمانان حکومت کرده و ظلم ها بر امت اسلام روا می داشتند. آن حضرت دارای القاب و کنیه های زیادی بودند که معروفترین آنها عسکری است و چون امام حسن عسکری(ع) در محله ای نظامی به نام عسکر سکونت داشتند آن حضرت را عسکری نامیدند.
اسم شریف آن بزرگوار حسن
، کنیه اش ابومحمد، القابش: الزکی، الصامت، الهادی، الرفیق، النقی و العسکری است.

 فهرستی از ابعاد فعالیت امام حسن عسکری(ع)
1- کوشش های علمی در دفاع از آیین اسلام و رد اشکالها و شبهات مخالفان
،
و نیز تبیین اندیشه ی صحیح اسلامی و تربیت شاگردان متعهد و عالم.
2-ایجاد شبکه ی ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق تعیین و اعزام نمایندگان و ارسال پیام ها.
3-فعالیت سری سیاسی با وجود تمامی کنترلها و مراقبت های حکومت عباسی.
4-حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
،
بویژه یاران خاص خود.
5-تقویت و توجه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات.
6-استفاده ی گسترده از آگاهی غیبی برای جلب منکران امامت و دلگرمی شیعیان.
7-آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم(ع).


نوشته شده توسط : زینب سعیدی

نظرات ديگران [ نظر]


ازدواج آسمانی

یکشنبه 87 آذر 10 ساعت 6:0 عصر
به مدینه که در آمدیم طفل اسلام از آب وگل در آمده بود، اگر چه به بهای شعب ابی طالب، به بهای خون دلهای تو، به بهای دندان پیامبر، به بهای زخمها وشهدای مکّرر.

و این آرامش مدنی، پس از آن طوفان سهمگین مکی، به من مجالی می بخشید تا تو را ؛ برترین دختر عالم را، از پدرت رسول خدا خواستگاری کنم.  

                                                                                                

و این کار برای کسی که معلم مدرسه حجب وحیاست در ارتباط با کسی که نه پسر عمو که برادر او بوده است و پدر تنهایی های او و معلم و مربی او و مقتدا و پیامبر او بسیار مشکل بود.

اما کدام گره است که با انگشتان خلق محمدی گشوده نشود؟ کدام غنچه است که با لبهای مبارک محمدی وا نمی شود؟

دست که بر کوبه در بردم همه وجودم از حجب و حیا به عرق نشت.
ام سلمه که در را گشود شاید چهره مرا آشفته آتش آزرم دیده باشد.
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : زینب سعیدی

نظرات ديگران [ نظر]


  اِلهی اَسکََنتَنا دارَاً حَفَرتَ لَنا حُفَرَمَکرِِِها وَ عَلَّقتَنا بِاَیدِی الَمنایا فی حَبایِلِِ غَدرِِِِها …


خدایا!
در خانه ای جایمان داده ای که نگاهمان به هر سو که می دود دام بلایی در پیش خویش کنده می بیند.در بیابانی فرویمان فرستاده ای که قاصدک چشم از همه جا پیغام سراب می آورد.و خارهای خیانت، پای خسته را در خویش می فشرد.

خدایا! گذرمان را از باریکه راههایی انداخته ای که دشنه های فریب از فراسوی خانه ها به انتظارمان نشسته است. ...

خدایا! تیرهای آرزو بر تخته سنگهای ناکامی می شکند و جویهای باریک امید بر زمین تفدیده می خشکد.

خدایا! این عجوزه هزار داماد، آهنگ شکستن عزم مردان کرده است و عمر را به کابین می طلبد.

خدایا! این دنیای هرزه هر لحظه دامی  تازه می گسترد و خود را برای کسی می آراید.

راههای به سوی تو را یا سدّ سکوی مقام می نهد یا گودال زندگی می کند یا دام ثروت می گسترد یا به خویشمان مشغول می دارد و یا …

می دانی که بی پرواز از این موانع نمی توان گذشت.

خدایا! قدرت پرواز را از تو می طلبیم.

فَاِلَیکَ نَلتَجِیُ مِن مَکایِدِ خُدَعِها و بِکَ نَعتَصِمُ مِنَ الِاغتِرار بِزَخارِفِ زِینَتِها فَاِنََّها اَلمُهلَکَهُ طُلابِها اَلمُتلِفَهُ حُلّالِها اَلمَحشُُّوهُُ بِاالافاتِ اَلمَحشُونَهُ بِالنَّکَباتِ.

خدایا! چه گذرگاه سختی است این دنیا و چه تنگه صعبی! این چه طعام آلوده ایست که مرگ خورنده را تدارک می بیند!

این چه آب متعفنی است که جگر تشنگان را می سوزاند! خدایا!

این چه معشوقی است که شب را در آرزوی هلاکت عاشقان صبح می کند!

خدایا! سلامتمان،  در گذر از این تنگنا به دست قدرت توست.

بر فراز این پرتگاه مهلک دست امید مان به ریسمان عطف تو آویخته است.

اِلهی فَزَهِّدنا فیما وَ سَلِّمنا مِنها بِتَوفیقِکَ و عِصَمِکَ وَ انزَع عَنَّا جَلابیبَ مُخالِفََتِک و نَوِّل امورَنا بِِحُسنِ کِفایَتکَ وَ اَو فَرَ مَز یدَنا مِن سَعَهِ رَحمَتِکَ … 

خدایا! ریشه های این علاقه را در خاک وجود ما بخشکان، و تارهای این وابستگی را در زوایای قلب ما بسوزان.

خدایا! عشق به این لجنزار متعفن جامه مخالفت تو را بر ما پوشانده است! تو این جامه را بر تن ما بدر.

خدایا! حکومت کشور جان با توست! به غیر وامگذار.

خدایا! باغبانی این باغ را به کس مسپار که اگر جز شیره مهر تو در آوندهای این باغ بدود برگها به پژمردگی خواهد نشست و اگر جز باران محبت تو بر این باغ ببارد پرچمهای باغ فرو خواهد افتاد و اگر جز نسیم لطف تو به این بوستان بوزد غنچه ها خواهند مرد.

وَ اَجمِل صَلاتِنا مِن فَیضِ مَواهِبِکَ وَ اغرِس فِی اَفئِدَتِنا اَشجارَ مَحَبََّتِکَ اَتمِم لَنا اَنوارَ مَعرِفَتکَ وَ اَذقنا حَلاوهَ عَفوِکَ و َلَذَّهَ مَعرِفتکَ وَ اَقرِر اَعینِنا یَومَ لِقائکَ بِرویتکَ و اَخرِج حُبَّ الدُنیا مِن قُلوبِنا کما فَعلتَ بِالصالحینَ مِن صَفوَتِکَ و الابرارَ مِن خاصَّتِکَ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرَّاحِمِینَ و یا اَکرَم َالَاکرَمینَ

خدایا! سنگهای گناهان ما را از دهان چشمه های موهبت خویش کنار بزن و دلهای ما را سیراب زلال مهر خویش گردان.

معبودم! در قلبهای ما به جای هرزه گیاهان هوس نهال محبت خویش را بنشان.

خدایا!  آفت علاقه به دنیا بر گندمزار ایمان ما زده است، دریابمان!

آنچنانکه عابدان و صالحان و برگزیدگانت را دریافتی، آنچنانکه بندگان ناب و خالصانت را و آنچنانکه عاشقان و معشوقان خویش را.

با دستهای گرم محبت ای پذیراترین آغوش باز ماندگان!

ای رئوف ترین مهربانان و کریم ترین مهرورزان!


نوشته شده توسط : زینب سعیدی

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :